و آن ورمی است حار که در ریه پدید می شود به سبب پری آن از خون و علامت تب تندیست پدید آمدن تب برای آن است که نزدیک قلب است و آن معدن اارواح و قوی است و سبب تندی تب آن است که این تب با مطبقه است که ماده اش خون متفنی ست یا محرقه است که ماده ا ش صفرای متعفنی در عروق است دیگر از علامت‌های ذات الریه تنگی نفس است به قسمی که گویا حناق گرفته ودر دو گونه سرخی پدید آید گویا با خون رنگ کرده اند درمانش فصد رگ با سلیق است و بیرون آوردن بسیار تا این تب خاموش شود بیمار این مرض باید آب کشگ بخورد که با لعاب بزرقطونا و روغن بادام ساخته شده و خوراک مروره ی اسفناج است با روغن بادام و توابل سرد مانند =خیاری و طوغیه و شکر بر سینه ی وی صندل و گل کافور که با گلاب سرد ساخته شده بمالند

هر گاه این درد دموی و صفرآوی باشد که نشانی آسایش یافتن با آب سرد است و ورم گرم در لثه با سرخی و ضربان آن، فصد قیفال است و اسهال طبیعت به جوشیده ی هلیله ی زرد و خیار چنبر و هرگاه درد آن از بلغم یا سوداء باشد درمانش سقی ایارج قیقر است و حب قوقایا و مضمضه کردن به سرکه یی که حنظل جوشانیده باشند و خردل و عاقرقرح و لطیف کردن خوراک